معنی ضمانت و سرپرستی

حل جدول

ضمانت و سرپرستی

کفالت


سرپرستی

قیومیت

کفالت

حضانت


ضمانت

ذمه، کفالت

ضامن شدن

لغت نامه دهخدا

سرپرستی

سرپرستی. [س َ پ َ رَ] (حامص مرکب) تیمار حال کردن. (غیاث) (آنندراج). || ریاست. بزرگی:
سرپرستی رنج و خدمت آفت است
من فراق این و آن خواهم گزید.
خاقانی.
به خورسندی برآور سرکه رستی
بلایی محکم آمد سرپرستی.
نظامی.
رجوع به سرپرست شود. || مقامی است در وزارت فرهنگ که در کشورهای بیگانه برای مراقبت و مواظبت دانشجویان به اشخاص دهند: سرپرستی دانشجویان.


ضمانت

ضمانت. [ض َ ن َ] (ع اِمص) پذرفتاری. پذیرفتاری. تاوان داری. پایندانی. (مجمل اللغه). ذِمامه. (منتهی الارب). ضمان. کفالت. || حُب ّ. (منتهی الارب). || برجاماندگی. (منتهی الارب). زمین گیری.

فرهنگ فارسی هوشیار

ضمانت

‎ پذیرفتاری پایندانی بابیزنی، بیماری دراز آهنگ بیماری کهنه، دوستی مهر، آسیب، زمینگیری بر جا ماندگی ‎ (مصدر) دچار شدن به بیماریی دایم که گاه به گاه شدت کند و موجب زمین گیری شود، کفیل شدن تعهد کردن کسی را، (اسم) کفالت پایندانی پذیرفتاری. توضیح به ابن معنی در عربی نیامده و به جای آن ضمان مستعمل است و ضمانه در عربی به معنی درماندگی و زمین گیری است ولی در فارسی مستعمل است: طغر لبک. . . عمید الملک را فرمود تا جوابی مختصر به آبتگین نویسد و این ملطفه بخلیفه فرستد تا موجب سلوک و ضمانت او شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

سرپرستی

پیشوایی، تیمار، ریاست، کفالت، مباشرت، نظارت، نگهداری، وصایت

فارسی به عربی

سرپرستی

اشراف


ضمانت

تامین، ضمان، کفاله، مسوولیه، وعد

فارسی به ایتالیایی

ضمانت

garanzia

فرهنگ عمید

ضمانت

ضامن شدن، کفیل شدن، بر عهده گرفتن،
[قدیمی] دچار شدن به بیماری دائم که گاه‌به‌گاه شدت کند و موجب زمین‌گیری شود،


سرپرستی

پرستاری،
نگهبانی،

معادل ابجد

ضمانت و سرپرستی

2229

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری